واژههای برساخته از ریشهی «میمـ μιμ-» در متون پیشاافلاطونی
میمسیس از کلیدیترین و بحث برانگیزترین واژهها در حوزهی هنر است. افلاطون و ارسطو که در زمرهی نخستین نظریهپردازان در باب هنرند، هر یک بر اساس جهانبینی و دغدغهی فلسفی خویش تعبیری خاص از میمسیس را برگزیدند؛ و این اختلاف نگاه یکی از عوامل مهم در تعیین جایگاه ارزشی هنر در طول تاریخ زیباییشناسی شد....
Main Authors: | , |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
University of Isfahan
2019-03-01
|
Series: | Metaphysik |
Subjects: | |
Online Access: | http://mph.ui.ac.ir/article_23308_2d2c05f5644689ee9aba3286888e92ca.pdf |
Summary: | میمسیس از کلیدیترین و بحث برانگیزترین واژهها در حوزهی هنر است. افلاطون و ارسطو که در زمرهی نخستین نظریهپردازان در باب هنرند، هر یک بر اساس جهانبینی و دغدغهی فلسفی خویش تعبیری خاص از میمسیس را برگزیدند؛ و این اختلاف نگاه یکی از عوامل مهم در تعیین جایگاه ارزشی هنر در طول تاریخ زیباییشناسی شد. این مقاله میکوشد ابتدا با ارائه شرحی از خاستگاه اصطلاح میمسیس و تأمل در مشتقات آن در برخی از متون یونانی، تصویری نسبتاً جامع از این مفهوم بهویژه در آراء و آثار پیشاافلاطونی ترسیم کند، تا شاید سرچشمهی دو رویکرد متفاوت افلاطون و ارسطو را در قبال هنر نشان دهد. نتایج بررسیهای پژوهش حاضر نشان میدهد که واژههای برساخته از ریشهی «میمـ» در متون پیش از افلاطون دلالت بر «اجرای نقش» داشتهاند. خاستگاه اصلی چنین معنایی را از حرکات و رفتار انسانی یا حیوانی استنتاج کردهاند؛ در این میان، مراد از حرکات، بهویژه رقص بوده و، سپس، این معنا به گسترههای دیگر هنر تسری یافت. وجه اشتراک معنایی همهی مشتقات این ریشه، همانا ایدهی «مطابقت» یا «برابری» است. به سخنی، کردار، یا افعال و اجراهایی که این واژهها بر آنها دلالت میکنند، برابر یا معادلی در جهان عینی را به عنوان الگوی تقلید اختیار کردهاند. اما چنین مطابقتی تنها نسخهبرداری محض نبوده و گاه الگوی مفروض فاقد موجودیتی عینی است. |
---|---|
ISSN: | 2008-8086 2008-8086 |