تحلیل پارادوکس در منطق‌الطیر عطار و روانشناسی یونگ

پارادوکس به‌عنوان یک آرایۀ بدیعی در ادبیات فارسی، یکی از عوامل زیبایی و برجسته‌سازی در آثار ادبی محسوب می‌شود. عطار از این آرایۀ ادبی به‌فراوانی در آثار خود استفاده نموده است. این پژوهش در نظر دارد تا کاربرد این آرایۀ بدیعی را در منطق‌الطیر و روان‌شناسی یونگ بررسی و تحلیل نماید. مطابق نتایج، عطار به...

Full description

Bibliographic Details
Main Authors: لیلا غلامپورآهنگرکلایی, محمود طاووسی, شهین اوجاق علیزاده
Format: Article
Language:Avestan
Published: University of Tabriz 2020-02-01
Series:زبان و ادب فارسی
Subjects:
Online Access:https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_10284_3761fb08c9d5faba73ffa6e10bddda17.pdf
Description
Summary:پارادوکس به‌عنوان یک آرایۀ بدیعی در ادبیات فارسی، یکی از عوامل زیبایی و برجسته‌سازی در آثار ادبی محسوب می‌شود. عطار از این آرایۀ ادبی به‌فراوانی در آثار خود استفاده نموده است. این پژوهش در نظر دارد تا کاربرد این آرایۀ بدیعی را در منطق‌الطیر و روان‌شناسی یونگ بررسی و تحلیل نماید. مطابق نتایج، عطار به یاری سیمرغ و یونگ به کمک کهن‌الگوی خویشتن هر دو در جستجوی تکامل و رشد انسانی؛ یعنی کل یکپارچه‌اند و کل یکپارچه پارادوکس‌بنیاد است؛ زیرا از نیروهای متضاد هستی تشکیل شده است؛ نیروهایی چون نیک و بد، عالم صغیر و عالم کبیر، جزء و کل و ماده و مینو (وحدت اضداد) که ناظر به یکپارچگی و تعادل دو جنبۀ وجود، یعنی «جسم و روان» (سی مرغ یا خودآگاه‌ + سیمرغ یا ناخودآگاه) است که به مقام وحدت تعبیر می‌شود؛ نتیجۀ این وحدت، فناست و این فنا در آن واحد، بقاست در ابعاد دیگر هستی. در نتیجۀ چنین تمامیت پارادوکس‌بنیاد است که عارف کل‌نکر و تمامیت‌جو در «قرن‌های بی‌زمان» به سر می‌برد، «درون سایه آفتاب می‌بیند»، «در بی‌خویشی به خویش» می‌رسد و «در عدم به وجود» دست می‌یابد.
ISSN:2251-7979
2676-6779